نقدی بر فرهنگ سیاسی تخریب و عدم مدارا برخی نخبگان استان سیستان و بلوچستان
به گزارش خبرگزاری تسنیم از زاهدان، امروز نقطه عطفی در عرصه مدیریت کلان استان است. یکی از راهبردیترین نهادهای مدیریت استان یعنی مدیریت رسانه ملی به یکی از مدیران بومی با کارنامه مسئولیتهای استانی و ملی واگذار شد. سالیان متمادی است که سیستان و بلوچستان از فقر مدیران بومی توانمند رنج میبرد و خواست عامه […]
به گزارش خبرگزاری تسنیم از زاهدان، امروز نقطه عطفی در عرصه مدیریت کلان استان است. یکی از راهبردیترین نهادهای مدیریت استان یعنی مدیریت رسانه ملی به یکی از مدیران بومی با کارنامه مسئولیتهای استانی و ملی واگذار شد.
سالیان متمادی است که سیستان و بلوچستان از فقر مدیران بومی توانمند رنج میبرد و خواست عامه مردم و نخبگان ترجیح مسئولان بومی بر غیربومی است. گو اینکه خود بومی بودن بهصورت ماهوی و مطلق کارآمدی ایجاد نمیکند و اصل بر توانمندی و شایسته سالاری باید باشد، اما استان ما دچار فقر واضحی در عرصه مدیریت کلان است در نتیجه آن ظرایف مدیریتی و سیاستگذاری و تعاملی که جز با تجربه زیسته بهدست نمیآید در عرصه مدیریت ممکن است لحاظ نشود.
وضعیت استان به نحوی است که سالها است کلیشهها و دوگانهسازیهای قومی مذهبی و نگاههای امنیتی عرصهای را فراهم کرده که مدیریت کلان استان عرصه اکثریت مسئولان غیربومی است.
گو اینکه اصالت با توانمندی است، اما یکی از لازمههای فهم دقیق مسائل استان نگاه بومی و تجربه زیسته در استان است؛ مقدمهای اساسی که بسیاری مسئولان استان طی دولتهای مختلف و ادوار سیاسی فاقد آن بودهاند.
اما جدا از نگاههای خارج استانی یکی از علل اصلی عدم بهکارگیری مدیران بومی که شاید از علل و نگاههای خارج استانی هم موثرتر بوده باشد، شدت تفرقه و تخریب توسط بومیها و برپایی آتشبار گسترده به سمت گزینههای مسئولیت است.
بیش از آن که اجازه بدهند در عرصه عمل توان مدیران بومی محک بخورد پیش از مسئولیت با انبوهی تخریب و جوسازی مسئولان مرکز را به تردید انداخته و هزینه انتخاب را برای آنها آن چنان بالا میبرند که برای حفظ آرامش و عدم درگیری با تبعات احتمالی، قید انتخاب خود را میزنند.
آن چنان فضای اعتراض و تخریب بالا میرود که مسئول مرکزی از خود میپرسد که فلان شخص که هنوز مسئولیت نگرفته و در حد نام مطرح است اینقدر سوال و اعتراض از بومی برخواسته اگر مسئولیت بگیرد چه میشود، احتمالاً منطقه منفجر میشود، لذا از خیر این تحمیل دردسر بر خود و کاندید مدیریت اجتناب میکند و آنها را برای خارج استان و حتی در سمتهای ملی بهکارگیری میکند، اما قید بهکارگیری در موطن خودش را میزند.
در این میان قربانی اصلی مردم هستند؛ مردم قربانی رفتار و فرهنگ سیاسی منحط نخبگان خود هستند؛ نخبگانی که اگر همین شدت تلاش و پیگیری و لابی کردنها برای جلوگیری از انتصاب مسئولان بومی را برای پیگیری و حل انبوه مسایل و مشکلات مردم استان خرج میکردند بسیاری از دردها و رنجهای مردم مظلوم استان تاکنون رفع شده بود.
بدیهی است که آینده سیستان و بلوچستان و خروج از معضلات اجتماعی امنیتی اقتصادی بستکی وثیقی با رشد فرهنگ سیاسی نخبگان استان دارد. تا فرهنگ همکاری و یاریگری، مشورت، انتقال تجربه، خرد جمعی، دانش انباشته، شفافیت و صداقت، مدارا و تحمل جایگزین فرهنگ سیاسی فعلی نشود وضعیت مدیریتی استان و در نتیجه حل مسائل خرد و کلان آن دچار چالش جدی است.
مادامی که چالشسازی برای مدیران بومی توسط بومیها رویه باشد تجربهای برای گزینههای مدیریت بومی اندوخته نمیشود و کیفیت عملکرد آنها از آنچه میتواند باشد بهدلیل استهلاک و عدم تمرکز و درگیری با حاشیهها و تخریبها پایینتر خواهد بود و در نتیجه چرخه باطلی از ناکارآمدی به جای کارآمدی ایجاد میشود.
انبوه نهیبها و هشدارهای بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی بر وحدت نخبگان و عدم تفرقه و تخریب و جدایی در عرصه نخبگانی را مرور کنیم. دوگانه اصلی فرهنگ سیاسی از منظر ایشان، قیام برای خدا یا قیام برای خود و نفس است.
ایشان ریشه همه مشکلات کشور را جایگزینی قیام برای نفس منتج به تفرقه و تخریب و کارشکنی و بدبینی و حاشیهسازی میدانستند و همگان بهویژه نخبگان و مسئولان را شدیداً از تفرقه و درگیری نهی میکردند. راه پیشرفت سیستان و بلوچستان نیز سرلوحه قرار دادن عملی نصایح امام خمینی(ره) است و تلاش برای خالصسازی در گفتار و فعالیتها برای خدا و همکاری و همیاری حداکثری برای اعتلای اسلام و میهن است.
انتهای پیام/